#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_32
- یک رقص توپی داره
من ومیگی قرمز شدم این دختره چرا انقد بی حیاست خوبه خودشون از خانواده
متدینی هستن، خانوم تاجیک با اون همه آرایش و موی درست کرده ولی روسریش و
تا رو ابروهاش کشیده بود ومانتوش بلند بود خود آرتینا هم فقط یکم از موهای جلوی
سرش دیده میشد
منم همیشه حواسم به طرز لباس پوشیدنم بود که در عین شیک بودن واسه بقیه
سخاوتمند نباشم چون به نظرم ارزشم بالاتر از این بود که بخوام خودم و مرکز دید و
نگاه های چندش بقیه بذارم وقتی آرتام چشش به صورت قرمز من خورد
برگشت طرف خواهرش یک چیزی گفت که خواهرش یک دفعه نیشش بسته شد و
مغموم به آرتام نگاه کرد بعد به من
اومد طرف من:
-ببخشید آیناز جون حواسم نبود که شما با آرتام غریبه این ، یک لحظه شمارو مثل
دختر خاله هام تصور کردم که میتونم راحت ازشون با آرتام حرف یزنم
چیییییییییییییییییییی؟ میره همه چی دختر خاله هاش و میذاره کف دست این
هرکول؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یک لحظه یک چیزی به فکرم رسید:
وای آرتام نبودی ...).....(... یک لباس بازی پوشیده بود ، یک پرهن عروسکی کوتاه که
تا رونش بود دکلته بود خودشم که سفیده ، باقر میرقصید همه واسش دست میزدن
و از خوش هیکلیش تعریف میکردن از فکر خودم یک دفعه عصبی شدم یعنی چی
میره از همه میذاره کف دست این؟؟؟؟ بعد یک دفعه به خودم اومدم من چرا حرص
میخورم ؟
قیافه ی ناراحت آرتینا نذاشت بیشتر حرص بخورم یکی از دستاش و گرفتم و
کشیدمش طرف خودم
-اشکال نداره عزیزم این دفعه رو بیخیال میشم ولی درست نیست از یک دختر که
نا محرم واسه داداشت بری پیشش خبر بری و ازش تعریف کنی چه من چه دختر
خاله هات.
آرتینا با حرف من به فکر رفت بعد دوباره یک جیغ کوتاهی زد خدا رو شکر داشتم به
جیغاش عادت میکردم
romangram.com | @romangram_com