#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_156

-خیانت؟؟؟ هه خنده داره ، تو چی از خیانت میدونی ، شوهر دارم ؟؟؟؟؟ وقتی انقدر
راحت به زنی که دم از همسرت میزنی و اسمش تو شناسنامته در عرض 8ماه حتی
یک پیام ندادی ببینی مرده زنده و انقدر راحت اونو محکوم به خیانت میزنی، حالا
واسه من دم از شوهر میزنی ، دم از خیانت میزنی ؟؟؟
اشکام صورتم و پر کرده بود ولی من این و نمیخواستم چرا انقدر دل نازک شده
بودم؟؟
از عهد میگی ؟؟؟ تو که مثلا پایبند عهدی چرا به زنی که عرفا و شرعا زنته تهمت
میزنی ؟؟؟ دلبری میکنم واسه پسرایی که دنیاشون تو ماشین و پولا و دوست
دختراشون خلاصه شده. من واسه اینا دلبری میکنم ؟؟؟؟؟ با حرص و عصبانیت
یقش و گرفته بودم و تکونش میدادم ولی اون دستاش از دور مانتوم خیلی وقته که
افتاده بود، حرفام باعث بهتش شده بود.
لرزش بدنم و نمیتونستم مهار کنم ، حرفی زده بود که توهینی بزرگ بود . حرفی زده
بود که دل شکسته بود ، حرفی زده بود که راحت اشکی سالها جلو کسی نریخته بود
و سرازیز کرد .
دستام از دور یقش باز شد . من تحمل ندارم ، آره ضعیفم، شکنندم این و میدونم
وباور دارم خیلی اشتباه کردم .
به صندلی تکیه دادم ، اخمای آرتام توهم بود ، ساکت دستش و رو فرمون گذاشته
بود منم سعی میکردم اشکایی که بی صدا گونه هام و میشست و مهار کنم ، صدای
آهنگ تنها حرف بین ما بود:
سیاهی روبرومون بود دیگه چیزی نمیدیدم

تمام راه و جون کندم تمام راه و ترسیدم چراغ جادمون ماهه منم با ماه همراهم
به سمتم برگشت . دستمالی کشید و به سمتم گرفت .
-پاک کن صورتت
با حرص دستش و پس زدم وخودم دستمال برداشتم.
نمیدونم کجا میرم ولی با راه همرام
دستمال و پرت کرد بیرون و از ماشین پیاده شد .
-پیاده شو بریم شام
-نمیام باز عصبی شو

romangram.com | @romangram_com