#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_145
)دل بستم؟؟؟؟ نه ، تا اون بهم دلبسته نشه من دلی نمیبازم . آره من دل نبستم .
ولی عجیب بود که اشکای روی صورتم باهام مخالف بود . پس اینا چیه؟؟؟ این اشکا
فقط از سوزش چشم؟ یا از سوزش قلب؟( شدی همه دنیای من ، میبخشمت حالا که
نیست پیش تو دیگه جای من
نمیدونستم که بخوای ساده ازم دل بکنی
)با حرص و عصبانیت اشکام وبا پشت دستم پاک کردو پام وروی گاز فشار دادم ،
تاحالا هرچی خواستم بدست آوردم . تو که دیگه سهلی آقا ارتام( ببخش فکر کرده
بودم فقط دیوونه منی نذاشتی هیچ بهونه ای واسه دوباره دیدنت
گلا تو بر دارو برو دوست ندارم ببینمت
وقتی که دیدمت برام یک حس تازه ای بودی گل من کاشکی تو سرنوشت من یک
عشق واقعی بودی گل من دلبستم از رو سادگی
شدی همه دنیای من ، میبخشمت حالا که نیست پیش تو دیگه جای من"" "مهسا
ناوی:بسه دیگه"
از تو آینه به خودم نگاه کردم و لبخندی زدم و وارد دانشگاه شدم ، بازم مغرور بازم
کسی رو آدم حساب نکردم ، بازم همه حسرت یک نگاه من ومیخوردن . وارد کلاس
شدم ، یاسی مثل همیشه واسم جا گرفته بود.
-به به سلام یاسی جووووووووون روش و کرد طرف دیگه ،که یعنی قهره .
آروم به اطراف نگاه کردم کسی حواسش به ما نبود:
بشکن زدم و سرم و نزدیک گوشش بردم:
-شیرین زبونی یاسی
، وصله جونی یاسی، بهار میاد بوی تو میده یاسی تو مهربونی یاسی ابرو کمونی
یاسی ای یاسی ، ای یاسی
بقیشو بلد نبودم فقط میگفتم ای یاسی ای یاسی
بالاخره خندید و به سمتم برگشت . هم اومد حرفی بزنه استاد وارد کلاس شد ، تا
بعد کلاس یاسی هی وول میخورد ولی من که نمیفهمیدم چه مرگشه این بشر ،
حرصم ودرآورده بود . هیچی از درس نفهمیدم . مقاومت مصالح داشتیم مصاحباتی
بود ولی من از این درس هیچ نفهمیده بودم به لطف دوست گلم.
بعد کلاس با عصبانیت برگشتم طرفش -چته ؟
romangram.com | @romangram_com