#قلب_های_شیشه_ای_پارت_104
ترجیح میدم ادامه بحثو وقته دیگه ای ادامه بدم… شرایط روحی و جسمی این زن مساعد نیست… در اتاق رو باز میکنم و میرم بیرون… مهندس با دختر و مرد جوان مشغول صحبته… از توی کمد یه پتوی تمیز برمیدارم… مهندس با نگاه تعقیبم میکنه ولی چیزی نمیگه… میرم توی اتاق و پتو رو روی زن میندازم… داروها اثر کرده و به خواب رفته… میدونم که اگه بیدار بشه درد پاش هم شروع میشه… اثرات مسکن مقطعیه… از اتاق خارج میشم و در رو می بندم … میرم سمت بقیه… دامون نیست حدس میزنم رفته خونه… مهندس میاد نزدیک و میگه: حالش چه طوره؟
گلبهار و مرد به من چشم دوختن… میگم: احتمال میدم پاش شکسته باشه. این جا امکانات نداریم باید بره شهر. الان خوابیده و درد پاش هم کمتر شده ولی بیدار بشه دوباره دردش شروع میشه.
مهندس: خوب با ماشین من می تونیم ببریمش.
مرد جوان: نه مهندس، ماشین هست. میرم بیارم.
مهندس دست مرد رو میگیره و میگه: نه صادق ،تو بهتره بری. خودمون میبریمش . بودنت درست نیست.
صادق: نه من میمونم پیش گلبهار. دیگه نمی ذارم که جاوید زن و بچه اش رو اذیت کنه. خودم جلوش رو میگیرم.
مهندس: این جسارتت رو باید موقعی خرج میکردی که داشت این زن بیچاره رو کتک میزد. الان تا بیشتر دردسر درست نشده بهتره بری خونه. من خودم با جاوید حرف میزنم.
- میشه این بحثو تموم کنید. این زن بیچاره باید بره تا درمون بشه.
مهندس جدی رو میکنه به من و میگه: میشه گلبهار و علی اینجا بمونن تا ما بریم و برگردیم؟
با سر تایید میکنم که مشکلی نداره… صادق با سماجت میگه: من میام مهندس، اون موقع هم نبودم وگرنه حساب جاویدرو میرسیدم. نمیشه تنها ببریش. جاوید که فرار کرده و تا دو روز خودشو قایم میکنه . اومدن من دردسر نمیشه.
مهندس کمی فکر میکنه و بعد سوییچ رو طرف صادق میگیره و میگه: تا امادش میکنیم تو ماشین رو از خونه دامون بیار.
صادق سوییچ رو میگیره و با عجله میره… با کمک گلبهار و مهندس ،زن رو از درمونگاه میبریم بیرون… زن بیدار شده و اروم میگه: خانم دکتر پیش خودمون بمونه.
چشمام رو روی هم میذارم و موافقت میکنم… صادق ماشین رو جلوی درمونگاه پارک میکنه… زن رو عقب کاپرا می خوابونیم و زیر پاش متکی میزارم … با اتل پا رو محکم نگه داشتم که بیشتر اسیب نبینه… مهندس سوار ماشین میشه … از شیشه کنار میگم: اگه خبری شد به منم اطلاع بدید.
باشه ای میگه و به گلبهار که داره با صادق حرف میزنه میگه: با علی همینجا بمونید. خانم دکتر مراقبتونه.
romangram.com | @romangram_com