#گریان_تر_از_گریان_پارت_99

جاش بود جفت پا برم تو دهنش پسره ی پرروی مغرور بی ادب بی فرهنگ.برای اینکه حرصش بدم عابرمو روی داشبورت گذاشتم و گفتم:عادت ندارم زیر دِین کسی باشم رمزشم اگه خودکار خدمتتون هست بدین تا براتون یادداشت کنم.در ضمن شما اینکار منو پای عذرخواهی ننویسین من از سر غفلت با ماشین شما برخورد کردم که حالا هم خسارتشو کاملا پرداخت میکنم پس نیازی نمیبینم در این بین از کسی عذر خواهی بکنم.

به وضوح علائم عصبانیت در چهره اش دیده میشد یه حسی بهم گفت اگه یه کلمه ی دیگه حرف بزنم از پنجره پرتم میکنه بیرون.

صداشو شنیدم که گفت:نیازی به اینکارا نیست من خسارتو از طاها میگیرم.

این حرفش به این معنی بود که میره همه چیو لو میده.اول کاری چه نقطه ضعفی دادم دستش بهتره سریع قضیه ی روانشناسو به داداش ومارال بگم از اونجایی که کم اوردن تو خونم نبود خیلی خونسرد گفتم:نه دیگه چه کاریه داداشو تو زحمت نندازین همین سرراهمون یه بانک هست برید مبلغ مورد نیازتونو برداشت کنین.

همزمان با اتمام حرفم ماشین رو گوشه ای نگه داشت به سمتم برگشت و گفت:تابحال کسی بهتون گفته رفتاراتون خیلی بچه گانست.

خون خونمو میخورد ولی با خونسردی ذاتیم جواب دادم_خیر شما اولیش بودین...

_صادقانه به نظر نمیرسه چون هر ادمی با دوبار برخورد با شما میتونه به چنین نتیجه ای برسه.واقعا که مارال خانوم هیچ گونه شباهت اخلاقیی به شما نداره حیف که جلوی طاها مسئولیت رسوندنتونو قبول کردم وگرنه همین جا پیادتون میکردم.نگاهی به ظاهرم انداخت و گفت:همین الان به این نتیجه رسیدم که واقعا هم به پیاده روی نیاز دارین شنیدین که میگن پیاده روی مانع چاقی بیش از حد میشه فکر میکنم شما خیلی به این ورزش نیاز داشته باشین.

نگاه تحقیر امیزی بهم انداخت و دوباره به راه افتاد..

romangram.com | @romangram_com