رمان گریان تر از گریان

#گریان_تر_از_گریان_پارت_70


_خیر سوالی نیست فقط من یه تشکر به شما بدهکارم واقعا باعث شدین من علاوه بر اینکه وضع روحیم خوب بشه تجربه های زیادیم کسب کنم.

_خواهش میکنم دخترم من وظیفه امو در مقابلت انجام دادم.این تو بودی که خیلی خوب تونستی با حقایق کنار بیای ما در روز با ادمایی سروکار داریم که به هیچ وجه حاضر نیستن حقیقت زندگیشونو باور کنن ولی خوشبختانه تو جزو اون دسته از ادما نبودی راحتتر بگم خیلی خوب با مشکلاتت کنار میای و من واقعا به خاطر این روحیت بهت تحسین میگم.

_متشکرم.پس این دیدار اخر ماست جناب رضائی؟

_خیر خوشبختانه من یه بار دیگه هم به دیدار شما مشرف میشم شما فردا برای گرفتن مدارکت دوباره باید یه سر به ما بزنی که اگه مایل بودی و خودت دوست داشتی خوشحال میشم به عنوان اخرین بار همو ملاقات کنیم.

_حتما باعث افتخار منه پس تا فردا با اجاتون.

_فقط قبل از اینکه بری میخوام یه نصیحت پدرانه بهت بکنم شاید فردا وقت نشه.

_بفرمایید من سراپاگوشم._یه بزرگی میگه گذشته هایت را ببخش زیرا آنان همچون کفشهای کودکی ات نه تنها برایت کوچکند.بلکه تو را از گام برداشتن های بلند باز میدارد.


romangram.com | @romangram_com