#گشت_ارشاد_پارت_59
امير نگاه تندي بهش کرد و گفت:سامان بس کن تو محل کار بگو چي کار داشتي ؟
سامان محکم تو پيشونيش کوبيد و گفت:اخ يادم رفت بگم جناب سرکرد احمدي کارت داره
امير با خشم نگاهي بهش انداخت و گفت:اخه مرد حسابي پس واسه چي دو ساعت داري اراجيف ميگي ؟
از جاش بلند شد و با سرعت به سمت اتاق سرکرد رفت
شايسته توي کافي شاپ رو به روي کاميار نشسته بود و چهرشو ديد ميزد
پسر بدي نبود ولي خيلي هم خوشگل نبود در کل خيلي معمولي به نظر ميرسيد
کاميار:خوب خوشگل خانم چي ميخوريد؟
شايسته موهاشو با يه حرکت از پيشونيش کنار زد و گفت:من قهوه ميخورم با کيک حتما هم ترک باشه
کاميار :اوکي عاليه سليقه هامون درست مثل همه
کمي راجبع به علايقشون صحبت کردن و شايسته نگاهي به ساعتش کرد نزديک 4 بود
romangram.com | @romangram_com