#گشت_ارشاد_پارت_54
اين جوري خيلي بهتره بگو منو نخواستي
رها با لوندي روي گيتارش دست کشيد و گفت:چطور بود ؟
شايسته با ذوق دست زد و گفت:عالييييييييييي بود صدات بي نظيره
زنگ خونه خورد و شايسته با تعجب به سمت رها برگشت و گفت:منتظر کسي بودي؟
رها با بي خيالي ساختگي گفت:نه قربونت دستت زحمت بکش ببين کيه ؟
شايسته درو باز کرد و دو تا پسر تقريبا خوشتيپ وارد شدن
رها با هر جفتشون سلام و عليک کرد و دست داد و رو به شايسته گفت:عزيزم ايشون شهريار دوست بنده و ايشون هم دوستشون اقا کامياره
ايشون هم شايسته خانم دوست بنده هستن
کاميار با نگاه موشکافانه شايسته رو برانداز کرد و با تحسين بهش خيره شد
روي مبل نشستن و مشغول چايي خوردن شدن
حدود نيم ساعت نشستن و بعد رفتن
romangram.com | @romangram_com