#گاهی_عشق_از_پشت_خنجر_می_زند__پارت_125
نگاهم کرد و گفت:من رو بیشتر دوست داری یا امیر رو؟
و این همونی بود که نمی خواستم بهش فکر کنم.همونی که جوابی براش نداشتم.سرم رو پائین انداختم.امیر؟برادر و دوست و منجی من بود.امیر مثل اسمش واسه من شاه بود.مقدس..امیر!
رویا گفت:امیر یا من؟نگو که نمی دونی!ته این پیشنهاد تو همینه!البته اینو من میگم که پیشنهادت پشتش قایم شه!من سوال میکنم!امیر یا من؟کدوممون رو میخوای؟و اینو بدون که هر دو تا رو نمی تونی انتخاب کنی چون فرض محاله!
سرم رو روی ساعدم گذاشتم.نمی دونم چقدر همینطور گذشت تا اینکه رویا به حرف اومد.
-تکلیفت همینه!مبهوت موندن بین دورراهی!کدومشون؟منو میخوای یا امیر رو ؟من به دوست داشتنت توهین نمی کنم ولی تو حتی از پیشنهادت مطمئن نیستی!انتخاب کن آرتمن!.پیشنهادت رو پس میگیری یا نه؟
نفس عمیقی کشیدم و سرم رو بلند کردم.نفسی کشیدم دوباره تا ناراحتیم بروز نکنه ولی نشد:
-برو رویا...همه چیز اشتباه بود حتی دوست داشتنم.من نمی تونم امیررایا رو پس بزنم چون نصف منه،بعد مادرم اون همه کس منه!می خواستم تو جای امیر رو بگیری ولی اصلا حواسم نبود که هیچکس نمی تونه واسه من امیر باشه!.دوست داشتن من اشتباه بود.ولی فقط یه چیز می خوام!به دوست داشتنم شک نکن!.من تو رو دوست دارم،خیلی زیاد ولی کسی واسه من امیر نمی شه و اگه تو میومدی جای امیر،آخرِ نارو زدن بود.برو رویا ولی یادت بمونه آرتمن دوست داشت خیلی زیاد ولی پستی بلندی های زندگی امونش نداد.من داشتم به امیر خنجر می زدم.از خودم متنفرم!
دست گذاشت روی دستم و گفت:نه آرتمن!.از خودت متنفر نباش چون تو امیر رو نگه داشتی...اون تو رو خیلی دوست داره جای برادرش.منم هیچوقت چیزی نمی گم چون دیدم که پشیمون شدی!میدونم سخته ولی نبودنِ من رو با امیر پر کن..هر وقت عصبی شدی و حرص خوردی که من رو از دست دادی و به دست نیووردی ، اینو با خودت تکرار کن که برادرت،دوستت و دومین فرد زندگیت رو از دست ندادی! امیر ارزشمند تر از این حرفاس!
صدام رو به زحمت بیرون فرستادم:پس خواهشم چی شد؟
با لبخند و آرامش گفت:قول میدم.تا ابد یادم میمونه که یه مرد واقعی دوستم داشت!.خداحافظ آرتمن.موفق باشی!
رفت.شاید عمق خواسته ام این بود که یه بار بغلش بگیرم ولی...می خواستمش با تموم وجود.تک تک سلول های قلبم می خواستنش..آرزم بود.قلبم بود.تمام وجودم!!!چرا این شد تقدیرم؟یه دختر دوست داشتنی رو از دست دادم!نمی شد رویا رو داشته باشم؟متعلق به من باشه؟مال من باشه؟رویا،واقعا واسه من رویا شد!.شد یه رویای محال!
حرف رویا برام مرور شد. "برادرت،دوستت و دومین فرد زندگیت رو از دست ندادی! امیر ارزشمند تر از این حرفاس!"
زیر لب با خودم مرور کردم:امیر ارزشمند تر از این حرفاس!
romangram.com | @romangram_com