#فانوس_پارت_91

ـ میشه بعدش... بعدش که یادگرفتم خودم یه آموزشگاه بزنم؟

غذا توی دهنش موند. باتعجب نگاهم کرد وگفت: جدی داری میگی؟

خودم رو بی تفاوت نشون دادم وگفتم: خوب آره.

غذا رو فرو داد وگفت: هی داری بیشتر متعجبم میکنی.

باخنده گفتم: بیماری قلبی که نداری یهو سکته کنی؟

لبخند کمرنگی زد وگفت: اگه میدونستم یه مهمونی تو رو از این رو به اون رو میکینه زودتر میگرفتم.

ـ خوب اشکال نداره از این به بعد هر هفته مهمونی بگیر.

ـ حتما.

ـ از دهن می افته بخور.

ـ میدونستی همیشه شب تولدم شام قیمه خوردم؟

ـ جدی؟

romangram.com | @romangram_com