#فقط_من_فقط_تو_پارت_189
برگشتم و نگاهش کردم.
-: بیا بریم تو من می خوام برای آیلار عروسک بخرم.
خودمو زودتر رفتم تو مغازه و شیدا هم مجبور شد بیاد دنبالم. مطمئنم شیدا اونماشین و می خواست پس اگه از خیر خریدنش گذشته تنها یه معنی و میده .....
شیدا بین عروسکها گشت و یه عروسک باربی بزرگ با لباسهای پفی انتخاب کرد. خوشگل بود علاوه بر اون تقریبا" هم قد آیلارم بود.
به فروشنده گفتم: آقا ما این عروسکه و اون پاشین کنترلیه پشت ویترین و می خوایم.
فروشنده رفت که سفارشمون و بیاره.
شیدا: ماشین ومی خوای برای چی؟؟؟
خیلی جدی برگشتم سمتش و گفتم: یه کادوئه.
متعجب گفت: نمی دونستم تو نزدیکاتون پسر بچه هم دارین.
توچشمهاش نگاه کردم با همون جدیت گفتم: تو نزدیکامون نداریم برای یکی که می شناسمش خریدم.
متعجب یه ابروش رفت بالا.
-: میشه بپرسم کی؟؟؟؟
romangram.com | @romangram_com