#فقط_من_فقط_تو_پارت_149
اونقد دلم آب و استخر و شنا می خوایت که حاضر شدم حتی با لباس خودمو پرت کنم تو آب. یه نگاه به دور و برم کردم و دیدم کسی حواسش به من نیست. با یه حرکت خودمو پرت کردم تو آب مثلا" پام لیز خورد و افتادم اما دقت کردم که درست فرود بیام تو آب.
واسه خودم رفتم ته آب. خودمو به آرامش آب دادم. این وسطهام حواسم بود که نرم تو سطح.
تو حال خودم بودم که حس کردم یکی دستمو کشید.
آرتین ؟؟؟!!!!!!
اون اینجا چی کار می کرد؟ چرا دست من و گرفته؟ یعنی افتادن من و دیده؟ به خیالش دارم غرق میشم اومده نجاتم بده؟
نههههههههههههه من هنوز از آب سیر نشدم. دو دقیقه به زور شده تو آبم. نمی خوام بیام بیرون.
آرتین اونقدر هول بود که دستمو کشید و پرتم کرد سمت سطح. رسیدم به سطح یه نفس گرفتم و قبل اینکه آرتین بیاد بالا خودمو کشیدم زیر آب. یکم شنا کردم رفتم اون ورتر که آرتین پیدام نکنه. دوباره حس خوب غوطه ور شدن بهم دست داد. داشتم عشق می کردم که این بار کمرمو گرفت. سعی کردم دست و پا بزنمو مثلا" به بهانه ی اینکه دارم غرق می شم از دستش در برم. اما به زور کمرمو گرفت و پرتم کرد بالا.
ای بابا چرا تو هی من و پرت می کنی؟ بابا به زار دو دقیقه این تو حال کنم میام بیرون دیگه؟
دوباره رفتم بالا و نفس گرفتم و این بار که رفتم زیر آب با یه شنای سریع خودمو رسوندم شمت مخالف استخر. شاید که آرتین پیدام نکنه و بیشتر بتونم تو آب بمونم.
ما بازم پیدام کرد. بازم سریع خودشو به من رسوند. این پسر چه اصراری به نجات من داره. اما خوب این بار دیگه بی خیال نشد. کمرمو ول نکرد. با هم رفتیم تو سطح و چند نفر کمکم کردن برم بالا.
خوب الان خیلی ضایع بود بعد اون همه زیر آب موندن شیک شیک پاشم راه برم. مثلا" داشتم غرق میشدم من.
خودمو زدم به غش کردم. یکی خم شد رم. صدای آرتین و شنیدم. چقدر نگرانه. چقدر اضطراب داره. برای چی؟؟؟؟
romangram.com | @romangram_com