#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_29


کیمیا_اودتی

عرفان با یه حالت خاصی به کیمیا نگاه کرد که حالیم نشد

مهبا_لباس

کیمیا_جیغغغغغغ

عرفان_اییی گوشم

_چته؟؟

کیمیا_غزال چه بیخیالی بیا برو لباس بپوش.

پوفی کردمو باهاش رفتم تو اتاق

😐😐😐

الان دقیق یه ساعت گذشته این کیمیا تموم کمدمو ریخت زمین از هر لباس یه ایراد میگیره انگار نه انگار من میخوام بپوشمااااا

جلل خالق0_0

کیمیا_ایوللللل یافتم باید اینو بپوشی

با قیافه ای درهم نگاش کردم

_مگه میخوام برم عروسی؟

کیمیا یه چشم غره بم رفتو گفت _عروسی که نه اخه خودت علوسی

بعد خودشو مهی خندیدن یه چشم غره رفتمو گفتم: من اینو نمیپوشممممم

مهبا_خفه شووو

romangram.com | @romangram_com