#عشق_در_قلمرو_من_پارت_95

پیامی بالای صفحه چشمک میزد که از قرار معلوم کسی جز سیما نبود.

رفتم و بازش کردم.

-چرا نیومدی کلاس ؟

با دست توی پیشونیم کوبوندم .

وای امروز انقدر شوم بود که به کلی یادم رفت کلاس دارم.

تند تند نوشتم

-فردا میام.

-اوکی با جوادی داریم زود بیا.

اگر فقط یه جلسه ی دیگه نمی رفتم قطعا حذفم میکرد.

با صدای ماکان سمتش برگشتم

-خب چیکارم داری ؟

-ببین ماکان ، روز به روز تعداد خون آشام های وحشی توی قلمرو من زیاد میشه و این تعادل طبیعت رو بهم زده.

romangram.com | @romangram_com