رمان عشق در قلمرو من

#عشق_در_قلمرو_من_پارت_186


تو شدی دلیل این نفس هام



اشک هام خود به خود روون شد.

فقط یه بار دیگه صدام میزد تا این قلب لعنتیم آروم بگیره.

یه بار دیگه می گفت آرن تا تسکین زخم روحم می شد.

واقعا انقدر آروم و یواش توی قلبم لونه کرد که نفهمیدم چی شد.

دوست دارم بهش بگم تو دلیل نفس کشیدنه منی ، تو دلیل هر ضربان قلبه منی .

اون همه ی وجوده منه بره می میرم .

انقدر دوستش دارم که تا اخر عمرم کنارش بمونم.

آروم دستاش رو نوازش کردم.

چقدر دلم واسش تنگ شده بود.


romangram.com | @romangram_com