#عشق_در_قلمرو_من_پارت_145
نمی دونستم بهشون چی بگم .
سرم رو تکون دادم و گفتم
-متاسفانه خبر بسیار بسیار بدی دارم.
چهره ی همه نگران شد.
البرز یکی از جوون های گله روبهم گفت
-رئیس ؟
نگران رو به همشون گفتم
-متاسفانه یه گله استریگو درحال حرکت به سمت ما هستن.
همه روی مبل وا رفتن.
نریمان شوکه گفت
-استریگو ؟
-آره ، باید بگم تا سه یا چهار روزه دیگه می رسن اینجا و من واقعا نمیدونم چی کار کنم .
romangram.com | @romangram_com