#دنیای_عسلی_رنگ_من_پارت_10
-ایول ادب وجدان جون کاملا قانع شدم.
+چاکــــــرشما
اییــــــش منم خوددرگیـری دارما
+اووویییی الـــــــی کجایی دختر؟
-هیچی همینجا یه گفتگوی محرمانه با وجدان داشتم.
+هــــــــــــــی واالی بچم از دست رفت!!
تازه خودم فهمیدم چی گفتم و زدم زیر خنده.اخه الی خوله کی تا حالا با وجدانش حرف زده که تو دومیش باشی؟
-واا خودم خوندم تو همه رمانا دخترا با وجداناشون میحرفن
+حالا اونا یه غلطی کردن توهم باید بکنی؟
-اوا وجدان باادب باش دیگه هی هیچی بهت نمیگم
+چشــــــــــــــــم
یهو به خودم اومدم دیدم مامانو عزت خانوم با صورتا قـــرمـــز و ســرخ شده دارن نگام میکنن..اوممم
هــــــــــــین!😱😰وااای نکنه صحبتای درخشانمو با وجدان جون بلند گفتم؟مامان سرشو بالا پایین کرد
-وااای خاکــــــــــ عالــم.اینم بلند گفتم مامان تو شنیدی؟
romangram.com | @romangram_com