#دختر_آبشار_پارت_15
شد
اروم رو اب فرود اومدم ؛ تو اب شنا میکردم و خودمو تو اب نگاه میکردم ؛چقدر
قو بودن حس قشنگیه ،میتونی پرواز کنی، شنا کنی.
ارتین
واسه خودم غرغر میکردم که چشم خورد به
یه دریاچه ، اخجون بالاخره اب پیدا کردم !مثل جت دویدم سمت دریاچه !
داشتم اب میخوردم که چشم به یه قو افتاد ،جون غذا ولی چجوری
بگیرمش ؟ اها صبر میکنم که از اب بیاد بیرون
دیگه داشت خوابم میگرفت که دیدم از دریاچه رفت سمت یه ابشار که اونجا بود !
از زیر اب رد شدو رفت داخل ؛ایول الان فرصت مناسبیه
منم پشت سرش رفتم داخل ،یه غار بود که توش پر گلو گیاه و میوه های رنگارنگ
بود منم وقتی دیدم اون قوهه حواسش نیست پریدم روش
نیوشا
از اب اومدم بیرون که برم یکم از میوه های داخل غار زیر ابشار بخورم داشتم میرفتم که
یکشونو بچینم که یه چیزی افتاد روم و منم پخش زمین شدم تا بیام ببینم چیه با ضربه
ای که به گردنم خورد بیهوش شدم
romangram.com | @romangram_com