#دختر_آبشار_پارت_10

منم یه مدت مثل منگلا کیک تف شده رو نگاه کردم ،حیف کیک به این خوشمزگی

که ریخت بیرون



بابا:- کجا سیر میکنی؟ فهمیدی چی گفتم ؟

من :- بابا کی حاضرشم ؟.

بابا:- برای چی ؟

من:- خب میخوام پایان ناممو کامل کنم.

بابا :- فردا صبح .

ظرف کیکو برداشتمو از اتاق اومدم بیرون ، یعنی من حاضرم برم بمیرم ولی با اون

ایلین ازدواج نکنم!

فردا صبح ( زمان حال)

به خودم تو ایینه نگاه کردم ، الان انتظار دارین بگم چقدر جیگر شدم؟ اصلا هم

اینجوری نیست ، یه بلیز شلوار که به شلوارم طناب وصله و کفشامم شبیه چکمه

هست ( ازین لاستیگیا ) موهامم کردن تو یه کلاه که شبیه معتادا شدم فقط یه

سیگار کمه ! ولش ،از ایینه دل کندمو رفتم بیرون ؛اوه دم درو کل خاندان اینجان

مامانم که دید من اومدم پایین به جای اینکه اسپند دور سرم بچرخونه قران رو


romangram.com | @romangram_com