#درگیرت_شدم_پارت_81
بدزدم بعد بهش تجاوز کنم تا ماله خودم بشه.والا دختره ی عقب افتاده ی چلغوز.
بعد از تحویل مسلحات به یه جایی که نمیدونم کجا بود رفتیمو اونارو
به یکی دادیم.
الان کاملا فهمیدید که کجا و کیو میگم دیگه:|
خب داشتم میگفتم، وسطه راهم که نزدیک بود گیر پلیس بیفتیمو نقشم
نقش بر اب بشه اما به لطف سهراب، پیچوندیمشون.
سهراب خندیدو گفت: شانس اوردیما وگرنه الان لو رفته بودیم.
به تک خنده ای کوتاه اکتفا کردم.
~سه روز بعد~
با احساس تشنگی از خواب پریدم.
اه چرا من همیشه یادم میره یه پارچ اب شبا بالا سرم بزارم!!!با همون لباس استین بلند مشکی و شلوار مشکی به اشپزخونه رفتمو
جیگرمو تازه کردم.
اشپزخونه تاریکه تاریک بودو چشم چشمو نمیدید.
پارچو کوبوندم رو میز که با صدای اخ یه نفر دومتر به هوا پریدم.
خواستم جیغ بزنم که یکی دستشو جلوی دهنم گرفتو گفت: هیس! منم.
اروم باش. دستمو برمیدارم ولی جیغ نزن.
سرمو تکون دادم تا دستشو برداشت.
هنوز نمیدونستم کیه چون صورتش معلوم نبود!
romangram.com | @romangram_com