#درگیرت_شدم_پارت_67

ِن
دومی مال سهراب خا
قبل از اینکه ادامه اتاقارو بگه مثل خر پریدم وسط حرفش: مگه
سهرابو نازلی باهم یه اتاق اونم اتاق بغلیه من ندارن؟
_تا اونجایی که من میدونم نه، اون اتاقی که شما میگید برای نازلی
خانومه.
_اهان خب بقیشونو بگو.
_اتاق سومی هم برای اقاست، سه تا اتاق بعدی هم اتاق مهمانه. دوتایه
بعدی هم که خودتون میدونید._اهان اره. اون یکی که اون گوشست برای کیه؟!
_اون یکیرو اطلاعی ندارم ازش.
_باشه ممنون برو سر پستت وایسا.
با قدم های اهسته به سمت اون اتاق مجهول رفتم.
یعنی چی پشت این دره؟!
هرچی هست به زودی میفهمم.
به خودم که اومدم دیدم ده دقیقس دارم توی راهرو قدم میزنم.
نفسمو به بیرون فوت کردمو مثل همیشه به اتاقم پناه بردم.
روی تخت دراز کشیدمو به سقف خیره شدم.
یه لحظه قیافه ی پرهام اومد جلوی چشمم.

romangram.com | @romangram_com