#درگیرت_شدم_پارت_64
گفتم: هومن خان کجاست؟؟
_توی سالن غذاخوری هستن دارن صبحانه میل میکنن.
با همون عصبانیت یه مرسی گفتمو به سالن غذاخوری رفتم.
همشون نشسته بودن صبحونه کوفت میکردند.
به طرف هومن رفتم و گفتم: هومن خان اخه یعنی چی؟! مگه اینجا
دوربینو نگهبان نداره؟!هومن یه اخم ریزی کردو گفت: مگه چیشده نوشین؟
_دیگه میخواستید چی بشه! دیشب معلوم نیست کی منو از روی تختم
برداشته برده تو اشپزخونه. حالا برای چی من نمیدونم!
پرهام یه پوزخند زدو گفت: حرفت خیلی مسخرست اینو بدون.
هیچی بهش نگفتمو به پشمم گرفتمش.
همون موقع نازلی گفت: اقا من خودم دیشب نوشینو دیدم که رفت
اشپزخونه ولی دیگه بیرون نیومد.
تازه مغزم لود شدو دیشبو یادم اومد و اونجا بود که به حرفه
مضخرفی که زدم پی بردم.
وایییییییی خاک تو اون سره احمقت مهنا که انقدر خنگی، من الان چه
غلطی بکنم.
یه لبخند پهن که به احتمال زیاد شبیه میمون شدم زدمو گفتم: نه بابا
مگه دیوونم، حالا زیاد مهم نیست هرکی بوده حتما کارش خیر بوده.
romangram.com | @romangram_com