#درگیرت_شدم_پارت_45

به صورتم دست زدم تا ببینم واقعا خودمم یا نه!
پس برای همین بوده که پرهام گفته به سرو شکلم برسم.
نصف شب چون سرم درد میکرد روسریمو از زیر گلوم رد کرده بودم
و دو طرفشو بالا سرم گره زده بودم. ولی الان کج شده و موهام
وسطش فرق باز شده.
چشمام پف کرده و دماغم قرمز.
شلوارمم که نگم! دیشب تو حموم
حواسم نبود چپکی پوشیده بودمش.وقتی یکم شبیه ادمیزاد شدم رفتم پیش پرهام.
روی صندلی نشستم و بادقت به حرفاش گوش کردم.
_خب، همه چیو به ترتیب میگم درست گوش کن اگر حواست نباشه و
حرفامو نفهمی، دوباره نمیگم.
_1صبحانه ساعت 7صبح، نهار 12ظهر و شام 7شب سرو میشه.
به موقع نیای دیگه از غذا خبری نیست.
_2از اینجا که رفتی بیرون با مجید میری توی ویلا تا بهت اتاق
جدیدتو نشون بده. از امروز به بعد اتاقت داخل ویلائه.
_3اینجا خونه خالت نیس که هرکاری بخوای انجام بدی، برای
ت حتی بیرون
ِر

romangram.com | @romangram_com