#درگیرت_شدم_پارت_33

از روی تخت پایین اومدم تا ببینم غذاش چیه.
اَییییییی قیمه. همیشه از این غذا بدم میومد. با انزجار سینیو از خودم
دور کردم.
تا خواستم بلند شم یاده شنود افتادم.
رفتم دستشویی و درو قفل کردم، چون احتمال داشت هومن تو اتاقم
دوربین کار گذاشته باشه.روی گوشواررو فشار دادم تا شنود روشن شه.
بعد چند لحظه یه صدای خش خش اومد و بعد صدای بردیا: مهنا
اونجایی؟
اروم گفتم: نه پیش تو اَم. اخه این چه سوالیه میپرسی!
_بیخیال، چرا انقدر دیر شنودو روشن کردی؟
تمام اتفاقاتی که از وقتی بیهوشم کردن تا الانو توی یه دقیقه تعریف
کردم.
_هنوزم که نتونستم این هومن خانو ببینم.
_هنوز زوده ولی حواست خیلی جمع باشه، من به تو اعتماد دارم تو
میتونی.
_امیدوارم.
_الانم وقتی رفتی بیرون عادی رفتار کن تا خودشون بیان سراغت.
چون به احتمال زیاد تو اتاقت دوربین کار گذاشتن.

romangram.com | @romangram_com