#دردسر_پارت_172

-این حرف واسه دهن تو بزرگه .بپا نیاز به روغن کاری نداشته باشه فکت .

-شما سعی کن مواظب پاتون باشید وگرنه شاید زیر پا بمونید .

-ایشالله چشم حسودام از کاسه در بیاد همیشه سرپام

-والا حسودی نمیبینم دور و برتون ولی افراد زیادی هستند که به عقل ناقصتون غبطه میخورن .

نسخه و در دست گرفت و در ماشینو باز کرد و نشستم .

تا اومد بشینه . انگار چیزی یادش افتاد و سریع رفت



(رویا)

دیگه وقتشه یه تکونی به خودم بدم یک هفته ای میشه نرفتم پیش کسری..سریع لباسامو پوشیدم و‌کیفمو برداشتم و به سمت خونه خسروی حرکت کردم ..

وقتی رسیدم با تعجب دیدم که در بازه اروم درو هل دادم و وارد شدم صدا های بلند ولی نامفهمومی میومد دلشوره گرفتم و قدمامو بلند کردم و جلو در ویلا ایستادم..صدای جیغ یه زن تو فریاد خسروی گم شده بود.. و صدای شکستی اومد وای نه خدا من کسری.. شروع کردم در زدن انگار صدا درو نمیشنیدن محکم تر در میزدم که در باز شد و چهره دلنگرون و چشمای سرخ خسروی باعث شد ترسی وجودمو احاطه کنه

با ترس زمزمه کردم-کسری

و داخل شدم یه زن نشسته بود روی مبل و دستاش روی سرش بود

-کسری..کسری کجاست ؟این لباسا چیه تنتون؟

بدون منتظر شدن جوابی به سمت اتاق کسری رفتم و درو باز کردم وای خدا من و زدم زیر گریه ....




romangram.com | @romangram_com