#دردسر_پارت_11

قلبم بدجور تیر کشید .اون متوجه من نشده بود و سرگرم دوستاش بود .

این اینجا چیکار میکرد

خاطرات قدیمیم تو ذهن خستم بیدار شد و بیداد میکرد

تنم لرزید

بوی هرزگیش همه جارو برداشته بود .

چشمام رو بستم .....

قلبم بیداد میکرد .

این حق من نبود ...

اون اینجا چیکار میکرد .........



(رویا)



از بیکاری داشتم دق میکردم.

نصف روزنامه های همشهری رو خونده بودم .

هیچ کار درست حسابی نبود من برم مشغول به کار بشم ? تقریبا خرج کل خونه با نگار بود و بارانم یه چیزایی میخرید .نوک بینیمو خاروندم و ادامه روزنامه رو برسی کردم .


romangram.com | @romangram_com