#درنده_ولارینال_پارت_84

- خیاط ها طبق دستور عمل می کنن .

آدریان به رزالین نگریست و دستش را فشرد و گفت :

- تو توی لباس سفید خیلی زیباتر میشی عزیزم .

رزالین با اضطراب جرعه ای از نوشیدنی اش را نوشید و گفت :

- شاید یه روز سفید پوشیدم ... وقتی که من رو می برن تا دفن کنن ... یا اینکه جسدم رو بسوزونن .

آدریان اخم کرد و به سردی جواب داد :

- در این صورت ترجیح می دم هیچ وقت سفید نپوشی .

- اما خودم ترجیح می دم ، اون روز هرچه زودتر برسه .

شیلا خیلی غیرمنتظره گفت :

- امیدوارم ملکه عمر طولانی در کنار شاه داشته باشن .

آدریان که غافلگیر شده بود ، سر بلند کرد :

- ممنون از آرزوی خوبت شیلا .

رزالین از جا برخاست و گفت :

- من غذام رو خوردم عالی جناب اجازه می دین به آرامگاه برم ؟

آدریان هم از جا برخاست . دست رزالین را بوسید و گفت :

- سلامت برید و برگردید .

romangram.com | @romangram_com