#در_تعقیب_شیطان_پارت_184
پاتریک: آفرین کارت خوب بود. اینم ازعملیاتمون.
یه لحظه از حرکت ایستاد و خشکش زد .
- پاتریک؟ چیزی شده؟
- نه اما گمونم باید یه ماموریت دیگه رو انجام بدیم.
- چی؟ ما که الان از یه ماموریت برگشتیم.
- نه ... نه پریسا این خیلی مهمه یه نفر داره سعی می کنه روح ملفیسنت رو احضار کنه.
- یا خدا کدوم احمقی داره چنین کاری می کنه؟
- وقت ندارم توضیح بدم زود باش لباست رو بپوش تو راه برات توضیح میدم.
با پوشیدن لباس دست پاتریک رو گرفتم و خیلی سریع بعد از چند تلپورت به محلی که می خواستیم بریم رسیدیم. نفسم خیلی سبک شده بود احساس آشنایی بهم دست داده بود.
- پاتریک اینجا کجاست چه هوای خوبی داره؟ می تونم راحت تر از همیشه نفس بکشم.
- اینجا بعد مادیه. شهر خودت.
romangram.com | @romangram_com