#دنسر_پارت_71

-هیچی حله فقط خود کارگردان داره میره دستیارش هست.

-اوکی. بده من اون لباسو

لباسو از دستش کشیدم و رفتم توی اتاق که با دیدن لباس دهنم باز موند! با این یه چسه پارچه مگه میشه رقصید! تکون میخوردی تا فیها خالدونت معلوم بود! اول یکم موندم توی اتاق تا عصبانیتم از بین بره و بتونم درست تصمیم بگیرم. چند تا نفس عمیق کشیدم و راه افتادم سمت دستیار اون کارگردان گور به گوری. دستمو زدم به کمرش و گفتم:

-ببخشید من یه سؤال دارم.

-بپرس رقاص تازه وارد!

هه! تازه وارد! به روی خودم نیاوردم و پرسیدم:

-یه توضیح کامل از پوزیشنام بهم بدید.

-خب. (صداشو صاف کرد و ادامه داد) یه پوزیشن داری که روی اون تخت پشمی دراز میکشی و اون گیلاسا رو میزنی توی خامه و خیلی س*ک*س*ی میخوریشون. چندتا رقص با حالت های مختلف داری و یه تیکه هم که آقای (...) (همون خواننده) دنبالت میکنه دستتو میگیره و میچسبونتت به اون دیوار و میاد جلو که ببوستت وفیلم روی صورتتون کات میشه و تمام!

لبخندی زدم و خیلی ریلکس گفتم:

-ببین... من رقصنده ام نه بازیگر بازیای مسخره ی شماها... فکراتو بکن خبرشو به مسعود بده!

آخ من دستم به این کارگردانه برسه... مرتیکه معلوم نیست داره موزیک ویدیو درست میکنه یا ....

لباسو تقریبا پرت کردم توی بغلش و داشتم میرفتم سمت در که یارو داد زد:

-خیله خب بابا وایسا حرف میزنیم.

-حرفی نمونده. آره یا نه؟!

romangram.com | @romangram_com