#بلو_پارت_72


- به من چه ربطی دارم؟

ارسلان-از شانس گند من فامیل منی!

«با حرص و دلشکستگی نگاش کردم و گفت:» گوشیتو بده.

-گوشیمو بدم بشکونی...

ارسلان-نه اون اکانت آیدیه چه کوفتیه برم اونو پاک کنم جونمونو خلاص کنیم.

-پاک کنی پریا جونت برمیگرده؟

ارسلان-حرف مفت نزن، بده من.

-نمیدم، من دارم کسب درآمد میکنم.

ارسلان با حرص بیشتر و صدای خفه درحالی که جلوتر اومده بود گفت:

-مرده شور کسب درآوردتو ببرن که با تن و بدنت کسب درآمد میکنه مگه...

-ارسلان!

«به رضا نگاه کردم! توی صورتش نه اخم داشت و نه سرخی و برافروختگی اما اون نگاهش از صدتا اخم و برافروختگی بیشتر رنگ و لعاب داشت! ارسلان ازم فاصله گرفت، چشمام میسوخت، سرمو پایین آوردم تا روی چشمامو با دستام بمالم که رضا گفت:»

-چرا سرتو پایین میاری و دستتو بالا نمیبری؟

romangram.com | @romangram_com