#بیگناه_پارت_7
خنديدمو گفتم: بهراد کوچلومونم بزرگ شده که عاشق شده .
بهراد چشم غرنه ايي رفتو گفت: خوب اره عاشق شدم مگه جرمه .
من: نه داداشي مامان بابا ميدونن .
بهراد: نه هنوز نگفتم .
درحالي که به سمت اتاقم ميرفتم گفتم: پس زودتر بگو شب بخير شب بخير ارومي گفت به اتاقم برگشتم و لباسامو عوض کردم پريدم روي تختم و به قدم بعدي فک کردم نميدونم اون پليسي که قرار بود بياد تو معموريت کيه بايد زودتر بفهمم.
- سلام عليکوم ، سلام عليکوم، سلام عليکم، عزا خانم يالله سلام عليکم والدهه مش ماشالله انور انورش ننداز اخ من نميرم منو سر لج ننداز ....
اه اخه اينم زنگه من واسه گوشيم گزاشتم با چشماي بسته جواب دادم : هااااا کيه .
پسره: منم در و باز کن .
من: کي هستي .
پسره: ليلا در وا کن ميوم ...
romangram.com | @romangram_com