#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_78


شدم مث این گلای پرپر

تواین روزای بی رنگ

باتوغم شده مزارت

می خوام خوابتوببینم

ولی اشکم نمیذاره

کاش بشه بازم دوباره

بشه دستاتوبگیرم

کاش بشه بلندشی عشقم

جای توخودم بمیرم

پاشواومدم بالاسرت.... (عشقم پاشو، محسن کشاورز)

اینوکه گوش دادم خراب ترشدم همش گریه میکردم وگریه حالم خیلی خراب بوودداشتم میمردم دیگه نمیتونستم بلندشدم ازسرجام سروموازدستم کندم وسوزنوشکوندم کردمش تورگم وازته دل فریادزدم: خدااااااااااااااگفتم عشقموببری منم خودمومیکشم

آی خدااااااااااااالعنت به دنیا لعنت به این زندگی که عشقموازگرفت لعنتیییی اخرش ازم گرفتیش خیلیییییییی نامردی

خون بود که ازرگم فواره میزد پاهام سست شدپرستاردروبا شدت بازکردواومدطرفم وجیغ زدچشامم تارشد...

وقتی بهوش اومدم دیدم دستم باندپیچی نیازباچشمای قرمز داشت نگام میکردگفت: خوبی پروا؟

:چرا من زندممممم خدااااا

نیاز: خفه شووووو پروا خفه شو فقط مامان بابات دیونه شدن وقتی فهمیده رگتوزدی پروااا چرا این کاروکردی مامانت الان بستری باباتم داره دیونه میشه اونم بهترازمامانت نیست به خدا تواین چندروز انگارچندسال پیرشدن اون ازشوک عصبی که بهت واردشداینم ازاین

:نیاز مامانم چش شده

نیاز: سکته کرده

:د....روووغ میگیییی نهههه

نیازبغضش ترکید وگفت: پرواا عزیزم اجی گلم نکن اینکاررویکم بع فکراطرافیانت باش دارن داغون میشن به ولله

بغضی گلومومیفشردرومواون ورکردم ..

فصل سی ودوم: یک هفته ایی میشد ازبیمارستان مرخص شده بودم یکلمه هم باکسی حرف نمیزدم انگارلباموبهم دوخته بودن دیگه حتی گریه هم نمیکردم فقط اروم وبی صدا به بیرون خیره میشدم شبا تاصب بیدارواهنگ ...

روزا خواب...

انقدلاغرشده بودم که دیگه هیچی ازم نمونده بود زیرچشمام گودی افتاده بودلبام پوست پوست وکبود

صورتم رنگ پریده شده بود..


romangram.com | @romangram_com