#بر_خاک_احساس_قدم_میگذارم_پارت_50

نه..بچم گ*ن*ا*ه داره..همگی مسخرش کردیم و کلی خندیدیم

ماشین اخر که در واقع اولین ماشین بود..مزدا3 فرنود بود..انقدرم که به این ماشین رسیده بود و اسپرتش کرده بود مثل عروسک میموند..

شیما-وای چه جوری دلش میاد عروسک به این قشنگی رو با خودش از این ور به اونور بکشونه..؟

میترا-یعنی ماهم با این عروسک هانا نباید میومدیم؟

شیما یه لبخند بانمک و موذی زد و گفت:

-حساب ما سوا از اقایونه!

-خوب دوستان گرام تصویب شد؟با فرنود راستین؟

همه گفتن:بزن بریم..!

سرعتم رو بیشتر کردم تا بهش برسم: ای به چشم..!

کیانا شیشه هارو کشید پایین و اهنگ رو زد از اول..اهنگ پس تو کجایی شاهین S2بود..! تخته گاز کردم.. ازشون سبقت گرفتم وبا سرعت برق از کنارش رد شدم ماشینش رو جا گذاشتم..شبنم از عقب چسبید به شیشه و باهاشون بای بای کرد.. فهمیدن قضیه چیه..چون طولی نکشید که اونا هم گاز دادن و با ما برابر شدن..فرنود شیشه رو کشید پایین و گفت:

-اِ ؟ هاناخانم اینجوریاس؟قضیه رو کم کنیه؟

با خنده: اره همینجوریاس..چشمکی زدم و بیشتر گاز دادم..هر کدوم از پسرا شیشه ها رو کشیدن پایین و هر کی یه چیزی میگفت..

سیامک:اخه نی نی کوچولو ها شماها که میترسین گاز بدین چرا نشستین پشت فرمون..کی به شما گواهی نامه داده؟

-ای بابا..اقا سیا تو رو خدا شرمنده نکنین..اخه از کی تا حالا غول بیابونیا میشینن پشت رل که شما دومیش باشی؟

فرنود-هانا پاشو برو عروسک بازیتو کن..زن جماعت رو چه به رانندگی..!

-ریز میبینمت اقا فرنود..

-ذره بین بدم خدمتت؟

-نه خودتو به زحمت ننداز..احتیاجی نمیبینم واسه درشت دیدنت انرژی مصرف کنم و گاز دادم..و با بوق اهنگ عروسی زدم..

همگی تو محوطه یه سفره خونه سنتی مشغول پیدا کردن جای پارک برای ماشینامون بودیم..دخترا تک تک از ماشین پیاده شدن و فقط موندیم ما راننده ها..ماشینم رو که پارک کردم پیاده شدم..سیامک و امیر حسین و فرنود با خنده وایساده بودن و به من اشاره میکردن..با سرم به معنی "چیه" سرم تکون دادم..اونا هیچ نگفتن و راه افتادن. از همون فاصله داد زدم:


romangram.com | @romangram_com