#بد_خون_پارت_36

ـ سلام عزیزم. خوش اومدی.

نگار جلو رفت و به زن دست داد.

ـ ممنونم.

زن دوباره لبخند زیبایی زد. نگار به دختر کوتاه دست داد و روی صندلی نشست.

ـ خب عزیزم، من که ملکی پور هستم، اسم همکلاسیت مریمه‌.

نگار به مریم نگاه کرد و اظهار خوش حالی کرد.

ـ حالا اسم خودتم بگو، بنویسم تو لیست.

نگار جواب داد.

ـ نگار غلامی.

ملکی پور زیر لب زمزمه کرد نگار غلامی و اسمش را روی برگه نوشت.

ـ خب، بچه‌ها اگه آماده هستید، می‌خوام کلاس اولمون رو با آموزش سی پی آر یا همون احیاء قلبی ریوری شروع کنم. سی پی آر برای کسانی انجام میشه که دچار سکته قلبی و همین‌طور کسانی که دچار خفگی شدن انجام میشه. گولد تایم یا وقت طلایی در سی پی آر بین 4 تا 6 دقیقه است، البته نحوه‌ی ماساژ قلبی در کودکان و بزرگسالان و میانسالان و نوزادان فرق می‌کنه، مثلا برای افرد نوجوان، جوان و بزرگسال، 2 تا تنفس مصنوعی می‌دیم و 30 بار ماساژ قلبی...

نگار نکات مهمی که ملکی پور می‌گفت را در دفترچه‌اش می‌نوشت‌.

-یک، ماساژ قلبی در کودکان ـ 1 بار تنفس ـ 12 بار ماساژ قلبی. دو، هنگام دادن نفس مصنوعی باید گلو تمیز باشد. سه...

همین‌طور گزینه‌ها را کنار یکدیگر ردیف می‌کرد. دادن تنفس مصنوعی روی ماکت برایش سخت بود، بلاخره با تمرین زیاد یاد گرفته بود. البته ملکی پور گفته بود در بیمارستان وسیله‌هایی برای تنفس مصنوعی وجود دارد، اما آموزش تنفس مصنوعی برای مواقع خاص است. نگار خسته و کوفته وارد خانه شد.

ـ سلام مادر جون.

مادر جون در حالی که داشت با دستمال دست‌هایش را خشک می‌کرد، گفت:

ـ سلام دخترم. کلاس خوب بود؟

نگار مقنعه‌اش را از سر درآورد و وارد آشپزخانه شد.

ـ خوب بود، یکم سخت بود واسه‌م؛ ولی یکم زود رفته بودم.

romangram.com | @romangram_com