#آسانسور_پارت_43
به صبا رسيدم
-صبا ؟
صبا- جونم ....
-مريض تخت 13/2 در خواست اتاق خصوصي كرده بود ....؟
صبا- خصوصي؟
-اوهوم
صبا- نمي دونم بايد از تاجيك بپرسم ...بذار تماس بگيرم ...
.....صبا در حال پرسيدن بود..كه يهو گوشي رو از گوشش دور كرد ..
.رنگش پريد و دوباره گوشي رو گذاشت دم گوشش...
صبا- بله بله ..نه من نمي دونستم ....الان مي گم اماده اش كنن... چشم ...چشم ..
و با هول گوشي رو گذاشت ...
صبا- چرا زودتر نگفتي؟
- چي رو
صبا- بهزاد افشار رو ....
دستامو با گيجي از هم باز كردم
-من... من ..
صبا با عجله از كنارم رد شد و منو كنار زد و به طرف اتاق بهزاد رفت ...
- چي شد؟ ...این چرا ....يهو جني شد...
romangram.com | @romangram_com