#آلا_پارت_56
-چیه ؟!تو فکر کردی الآن یقه بسته و آستین بلند پوشیدی حاجی میگه تبارک الله ؟!برداشتید ده درجه از هر طرف تنگ کردین .
-سانت نه درجه !
سردار-هر کوفتی...
به مامان یه نیم نگاهی کرد و گفت :پروین خانوم هم حرف منو تصدیق کرد .
شاکی به سردار نگاه کردم و گوشیش زنگ خورد و رفت یه سمت دیگه و گفتم:
-اون زنه هستا،الآن میره جنی میشه میاد ،میگی نه ،حالا ببین .
سلاله-ولی تز تور بلندش خیلی خوب بود،لباست کلاسیک شد .
-آره دیگه آب از سر من گذشت چه یه وجب چه صد وجب ،برینیم تو اقبال آلا دسته جمعی !
مامان -عه!آلا با ادب باش تو دختری این چه حرفیه !
سلاله با خنده گفت :دختر رو خوب اومد!
-آره من راهبه ام همه می دونند دیگه،با یه کشیش مزدوج شدم .
مامان-تو دیوونه بازیاتو بزار کنار ، سیاست داشته باش ،این مردی که با زبون رام میشه با محبت خام می شه ،بکشونش طرف خودت نزار بره طرف اون زنه،می دونی چرا زن های دوم موفق ترند ؟
چون معمولا بیشتر زبون می ریزن بیشتر عشوه دارند،بیشتر محبت می کنند تا مرده رو از زن اول جدا کنن:تو انتخابش کردی،این زندگیته ،می خوای طلاق بگیری یا جدا بشی؟زندگیتو بطرف خودت برگردون .
چشامو خمار کردمو گفتم:
-مثلا اینطوری عشقم ..چقدر دلم امروز برات تنگ شده قربون قد و بالات برم .
سلاله خندید و گفت :انقدر نگفته شیش می زد مامان شنیدی؟باید بری گفتار درمانی خواهر
سلاله سر بلند کرد و تک سرفه ای کرد و برگشتم دیدم سردار داره با اخمی که از درگیری فکری بود،دست به جیب نگام میکرد کینه زنان گفتم:
-چه زود تموم شد؟
سردار نوچی کرد و آروم زیر لب گفتم:رکورد زیر شش ساعت نبود .بلند و کشدار گفت:آلا !
سلاله آروم گفت :هیس هیچی نگو .
-هر چیو نباید بشنوه قشنگ می شنوه !
سردار-پایین ملت علافند .
سلاله-تورشو الان وصل کنم تمومه !سردار چادر و به مامان داد و گفت :
-من بگم بیا بالا.
-دسته گلم کو؟
@romangram_com