رمان آخرین پناه

#آخرین_پناه_پارت_29

- پویا فروغ امروز به ما اضافه شد قرار بود سامیار ازش تست بگیره نمیدونم چی شد بذار پرسو جو کنم
وشماره سامیارو گرفت:
- سلام - سلام خوبی ازاین پسره تست گرفتی چی شد بهش ادرس ایمیلمو بده بگو عکسشو ایمیل کنه
- باشه بای... - بای..
رو به شروین گفت:
- اصلا معلوم نشد تست گرفته یا نه ؟ ولش کن فعلا همیجوری بی عکس یه چیزی بساز تا بعد..
- چشم امری؟؟ - ندارم...
- از اولم نداشتی...
- بی ادب خودت بی مغزی..
بلند شد خواست از اتاق خارج شه که شروین گفت:
- معذرت بابا قهر نکن!!
- قهر نکردم میرم یه چی بیارم بخوریم..
تا پناه پایش را از اتاق بیرون گذاشت شروین با لحن خنده داری گفت:
- وحالا یه جستو جو کوچولو در لب تاپ پناه خانوم
- زشته !!
- نخیرم...
- خب حالا این ویدیو رو باز کن
- تو که از منم فوضول تری

romangram.com | @romangram_com