#آخرین_پناه_پارت_175

- عه خوش اومده..
به جمع اضافه شد با شروین رو بوسی کردو تسلیت گفت..بعد گفت:
- منم براتون یه سوپرایز دارم...
پناه با ذوق گفت:
- چی؟؟؟
رادین از کیفش چند تا پوشه کاغذ در اورد پناه برداشتو خوند با تعجب به رادین نگاه کرد:
- اینکه ...سند کارخونه است..!!!
- بعله ..با پولی که فروخت بودمشونو سودش تونستم دوباره بخرمشون
پناه با خوشحالی کفت:
- دروغ میگی رادین؟؟؟؟؟
رادین با قیافه ای حق به جانب گفت:
- من دروغو ام؟؟؟؟
- یعنی میمونیم ایران؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- بــــــــــــــــــــــله .......
پناه با خوشحالی گونه رادینو بوسیدو گفت:
- عاشقتم.....
شروین گفت:
- بسه بسه ...ما هیچی جلو بچه خوبیت نداره ..

romangram.com | @romangram_com