#سه_دوست_پارت_28
- بزرگا باید فیلم ببینن .
- اونوقت کوچیکا نباید برن پارک ؟
مهتا یکدفعه از جایش پرید و گفت :
- به خدا ؟؟؟
- آره ...
سریع به طرف میترا دوید و صورت او را بوسید و گفت :
- من برم لباس تنم کنم .
- بدو ..
سریع به رفت اتاق رفتند .. میترا از کمدش یک مانتوی چرم مشکی و شال هم رنگش بیرون آورد و مشغول به لباس پوشیدن شد .. موهای متا را شانه زد و دم اسبی بست . رژ لب صورتی رنگی به لبانش زد و دست مهتا را در دست گرفت و از خانه خارج شد ...
با صدای در سرش را از روی تختش بلند کرد و کش و قوسی به بدنش داد و گفت :
- بله ؟
- بیام پیشت ؟
romangram.com | @romangram_com