#سه_دوست_پارت_24



- وایسا .





سرجام خشکم زد . چرخیدم سمتشو نگاهش کردم . این چرا اخم کرده ؟ دِ بگو چیکارم داری دیگه . کشتی منو .





فکر کنم دو دقیقه ای گذشت که گفت :





- علی بهت چی میگفت ؟





ایندفعه دیگه مردم . قلبم ایستاد و دیگه شروع به حرکت نکرد . دادش منو از جا پروند :





- گفتم علی بهت چی میگفت ؟





- نیـــ... نیــــما هیچی . علیـــ ... هیچی نمیگفت .





- ...





- من که علیو ندیدم .





ابروشو داد بالا و گفت :





- پس اونی که داشت تو بغلش حال میکرد من بودم ؟





ایندفعه کاملا روح از تنم خارج شد . دستام یخ کرد . دوباره شروع به حرف زدن کرد .




romangram.com | @romangram_com