#پانزده_سال_کابوس_پارت_114

بعداز دو تا بوق صدای ویر جیل و شنیدم!

ویرجیل:جانم؟

ایدا:الو ویر جیل سلام ببین میخواستم ببینم میتونی یه زیر دریای برام جور کنی؟

ویرجیل:سلام خانوم خانوما بزار برسیم از راه بعد دستور بده!

ایدا:وقت ندارم سریع لازمش دارم میتونی یا نه؟

ویرجیل:باشه ببینم چی میشه کجا بفرستم برات؟

ایدا:جزیره راکفورت سمت غرب جزیره فهمیدی؟

ویرجیل:آره خبرت میکنم خداحافظ!

ایدا:باشه خداحافظ!

مونده بودم کجا برم که با لئون روبه رو نشم!اینطوری کریسم فعلا نمیتونست دنبالم بگرده!

آفتاب هنوز در نیومده بود که ویرجیل بهم زنگ زد!

ایدا:الو حاضره!


romangram.com | @romangram_com