#پرنسس_مرگ_پارت_99
صدای در شنیدم:تق تق!
من:کیه!
؟:افرام بانو!
من:بیا تو!
در باز شد و افرا هیکل نسبتا چاغشو انداخت توی اتاق:
افرا:بانو! سرورم رایان شما رو خواستن!
من:الان ولی.....(حرفمو ادامه ندادم و به ساعت مچیم نگاه کردم)
من:وایییی! دوازده شده!رایان منو می کشه!
افرا:ایشون خیلی عصبانی بودن!
من:اگه نباشه عجیبه افرا!من رفتم پیشش تو هم اگه اینجا نیاز به نظافت داره تمیزش کن!
romangram.com | @romangram_com