#پارک_پارت_83


با عشقت آرومم…

میخوامت خانومم…

با عشقت آرومه آرومه آرومم.

( حامد همایون – چتر خیس )

آهنگ که تموم شد ارشیا برگشت سمت من که کنارش نشسته بودم یه لبخند زد و پشت ماشین آرتا پارک کرد و صداشو نازک کرد و گفت:

- خب مسافرین محترم پرواز شماره ی 3،لحظات خوشی را در شهربازی برایتان آرزومندیم.بریزین پایین.

با خنده پیاده شدیم و با بچه ها رفتیم داخل.

آرتا – خب اول چی میخواین سوار شین؟

من و شادی و دِلی با هم گفتیم:

- رنجر.

آرتا به شایان و ارشیا نگاه کرد و اونا هم گفتن:

- ما هم که تابع جمع.

آرتا رفت تا بلیط بگیره و ما هم توی صف وایسادیم.ارشیا گفت:

- نمیترسین؟

منم با اعتماد به نفس یه نگاه به رنجر که برعکس شده بود انداختم و گفتم:

- نه بابا.چیزی نیس که.

شادی و دِلی هم جوری نگام کردن که یعنی تو گفتی و ما هم باور کردیم.

رنجر که وایساد،ملت پیاده شدن و نوبت ما شد که همون موقع آرتا اومد،بلیطا رو داد به اپراتور و ما هم سوار شدیم.من و ارشیا کنار هم،شادی و دِلی با هم،شایان و آرتا هم کنار هم نشستن.کمربندامونو که بستیم،تازه فهمیدم چه غلطی کردم.با ترس رو به ارشیا گفتم:

- وای ارشیا غلط کردم،جوونی کردم،خامی کردم.تو که بزرگتر بودی چرا نگفتی سوار نشو.الان اگه من بیفتم کی جواب خانوادمو میده؟کی دیه میده؟من هنوز جوونم،هنوز دانشگاه نرفتم.

romangram.com | @romangram_com