#پارک_پارت_141


ارشیا – ای بابا.تازه یادتون رفته بود بگین پرشیا ها.

- حالا بیخیال اینا…قدر این آبجی ما رو بدونا،تو دنیا تکه.یه دونس.

آرتا پشت چشمی نازک کرد و گفت:

- خب حالا همچین تحفه ای هم نیست اینقدر بزرگش میکنی.

خندیدم و گفتم:

- این به اون در،نه؟

خندید و گفت:

- آره.چطور تو به من میگی بی عرضه؟

این حرفشو که زد،یهو یه آهنگ شاد اومد که دِلی و شادی هم زمان جیغ زدن و شادی گفت:

- اَه چیه عِین این پیرزنا نشستین حرف میزنین؟پاشین بریم برقصیم دیگه.

دِلی دست منو گرفت و کشید،شایانم دست ارشیا رو کشید و ما رو بردن وسط.آهنگش خیلی خوب بود.من و ارشیا با هم بودیم،بقیه هم دورمون کرده بودن و دو نفر دو نفر میرقصیدن:

♫♫♫

یه مدته درگیره چشماتم تا تو نیای وایمیسته ساعتم…

یه جوره خاصی تو منو میخواستی…

دوست دارم اینو که روم حساسی…

عطر تنت روی لباسمه آرامشت تسکینه قلبمه…

تو که راستی راستی اگه منو خواستی…

بگو پای عشقم تا کی وایمیستی…

ماله منه نبینم هیچکسی دورش بیاد…

romangram.com | @romangram_com