#ننه_سرما_پارت_121
-با یه خانم از این حرفا نمی زنن!
-پس تکلیف بچه درست کردن چی میشه؟
-حرفش رو نمی زنن!
-اهان پس انجامش می دن!(پایان سانسور اوضاع امن و امانه)
"دو تایی زدیم زیر خنده که دستم رو تو دستش فشار داد و گفت"
-پس بریم سوار ماشین شیم ببینینم دادگاهی دادسرایی چیزی باز هست!
"دوتایی سوار ماشین شدیم.می خندیدیم و به طف خونه ی من زندگی می کنیم!
-تو راه از بچه دار شدن حرف زدیم.
از اینکه چند تا بچه داشته باشیم
از اینکه برای من داره برای بچه دار شدن دیر می شه!
از زندگی حرف زدیم!
از اینکه مفهوم زندگی رو پیدا کنیم!
و مفهوم زندگی برای هر دومون با هم بودن بود!
و اینکه نذاریم هیچ کدوم تنها بمونیم!
و شاید فقط همین مفهوم زندگی بود!
مفهوم ازدواج و یکی شدن!
تا آخر عمر!
و وقتی رسیدیم خونه و ماشین رو پارک کرد و پیاده شدیم اومد طرف من و گفت»
_باید از همین دم در عروس خانم رو بغل کرد تا تو خونه!
_این رسم از کجا اومده؟
_نمی دونم! یه افسانه س!
_مال ما نیست!
_مال هر کی هست خیلی خوبه!
_اگه من باهاش مخالف باشم چی؟
_خب تو منو کول کن ببر تو خونه! من که حرفی ندارم!
_یعنی موافقی که من کولت کنم؟!
_هر جور صلاح می دونی ! من آماده م!
_خب باید بیشتر فکر کنیم!
_مختاری! هر چقدر دلت می خواد فکر کن!
_فکر کنم راه اول بهتر باشه!
_منم همینطور فکر می کنم! پس معطل نکن و بپر بالا!
_پس سر و صدا نکن که همسایه ها بیدار نشن!
_ اِ...! من تازه می خواستم زنگ یکی دوتاشون رو بزنم که بیان کمک کنن عروس رو ببریم بالا!
_یعنی اجازه می دی کس دیگه غیر از خودت به من دست بزنه؟!
_نه! کی گفته؟!
_پس چه جوری بیان کمک کنن!
_من تو رو بغل می کنم و اونام منو!
_تو چقدر یه شبه شیطون شدی؟
_از بس تو رو دوست دارم و خوشحالم!چند کیلویی مونا جون؟
_پنجاه و هشت.
_تازگی آ قپون کردی؟
_قپون چیه؟!
_یعنی تازگی خودتو وزن کردی؟
_هر روز وزن می کنم!
_پس ترازوت خرابه عزیزم! اینی که من حس می کنم و دارم می بَرم ،هفتاد به بالاس!
_مگه تو وزن ها دستته؟
romangram.com | @romangram_com