#عشق_و_یک_غرور_پارت_102
با تعلل در جواب عزیز گفتم:
-اگه ممکنه بهتره فردا بریم.چون اینطوری که ماندانا برام تعریف کرده بیماری پدرش خیلی پیشرفت کرده و هر لحظه امکان ....
دیگر قادر به ادامه سخنم نبودم عزیز با تکان دادن سر با چهره ای گرفته گفت:
-باشه عزیزم فردا عصر به ملاقاتش می ریم راستی واسش اتاق خصوصی گرفتن؟
-بله عزیز جون مگه میشه اونو تو اتاق عمومی بستری کنن تازه می خواستن خارج از کشور توی بهترین بیمارستان بستری کنن اما خواست خودشون این بوده که ایران باشن این طور که از ماندانا شنیدم تو بخش icuبستریه و قادر به تکلم نیست.
روز بعد همان طور که با عزیز قرار گذاشته بودیم به طرف بیمارستان حرکت کردیم. دم در icu وسام را نگران و مشوش دیدم با مشاهده ی او دلم هری ریخت و قلبم درون سینه ام به شدت تپیدن آغاز نمود . با چند نفس عمیق کمی آرامشم را به دست آوردم. وسام بیشتر از قبل پر جذبه مقابلم قرار گرفت وقتی متوجه حضور ما شد با چند گام بلند خودش را به ما رساند. در حالی که به چهره ی عزیز جون می نگریست با لحنی گرفته گفت:
-مارو با اومدنتون خوشنود کردید متاسفم پدر حال مساعدی نداره و نمی تونه از شما تشکر کنه.
عزیز مهربان به او گفت:
-نگران نباش پسرم ما اومدیم که شما احساس تنهایی نکنید. شفا هم دست خداست هرچه اون بخواد همون میشه.
سعی کردم هیجان درونم را مخفی کنم و خود را خونسرد نشان دهم گفتم:
-انشاالله که حال پدرتون به زودی خوب میشه آقا وسام ماندانا جون نیومدن؟
با شنیدن نامش لحظه ای گذرا خیره به لبانم چشم دوخت از نگاه گیرایش لبم را گزیدم . وقتی متوجه حالم شد خیلی کوتاه گفت:
-الان میرسه (و رو به عزیز کرد) بهتره شما روی یکی از این صندلی ها بنشینید سرپا ایستادن برای شما خوب نیست خسته میشید.
عزیز روی صندلی که او اشاره کرد نشست. پس از لحظاتی ایستادن کنار عزیز به آرامی نشستم این بار صدای عزیز او را مخاطب قرار داد:
-آقا وسام در حال حاضر آقای داراب پور در چه وضعی هستند؟
-هیچ فعلا تو کماست.
-چطور تو این مدت کوتاه این جوری شدن؟ یادمه جشن تولد ماندانا جون این طوری که شیوا میگه ایشون سرحال بودن.
-شما درست می فرمایید ما هم با سر پا بودن پدر فکر می کردیم اون سالمه ولی همون موقع بیماری پدر خیلی پیشرفت کرده بود به طوری که در غیاب ما به شیمی درمانی روی آورده .
-آخه یه نفر چقدر میتونه از خودش بگذره تا دیگرون آسیب نبینند؟
واقعا مرد نیکی هستند.
romangram.com | @romangram_com