#انتخاب_من_پارت_77
عمه مهديه : کمک نميخوام برو ميگم
: باشه بداخلاق
روي مبل نشستم کنترل رو برداشتم و داخل شبکه ها گشتم تا به يه فيلم ايراني به نام اسب سفيد پادشاه رسيدم از اسمس خوشم امد براي همين مشغول تماشا شدم. به شدت غرق تماشا بودم که رفت تبليغ، خوردم ضد حال. داستان خيلي قشنگ و غمگيني بود. از بازيگراش فقط الناز شاکردوست رو ميشناختم. صداي اب امد و اين صدا يعني عمه رفت حموم، فيلم بالاخره تموم منم اشکاموپاک کردم. داستان درباره يه دختري بود که عاشق شده بود حتي بخاطر عشقش رفت زندان و تو ي اين مدت پسره نامزد کرد دختره وقتي فهميدم خودکشي کرد بدش رفت عروسي عشقش که ماشين عروس تصادف کرد و داماد فلج شد و همون دختره رفت باهاش ازدواج کرد. يه داستان غمگين با پاياني خوش.
رفتم اشپزخونه. عمه داشت ميز رو ميچيند اينقدر غرق تماشاي فيلم بودم که اصلا نفهميدم کي امد کي رفت
: عمه بزار کمکت کنم
عمه مهديه : نه نميخواد خودم ميچينم
: خوب چرا
عمه مهديه : کار را که کرد ان که تمام کرد. درضمن امروز نوبت من بود پس خودم انجام ميدم.
: اوکي عمه جوون
دوباره برگشتم تو حال اين عمه خانم امروز کار کردنش گل کرده بود. زدم pmc يه اهنگ از تهي گذاشته بود
يه عطر، يه بالش، يه حرف، يه خواهش/يه قلب، گرفته برس به دادش/ نميتونم از فکرت درآم پرشده از فکرت شبام/ آرزوي همه بوديم، ولي حالا آرزو شد عشقت برام/ تو ازم دور شدي دستاتتم سرد شد/ نفسم بند آومد قلبم پر درد شد/ تو ازم دور شدي دستاتتم سرد شد/ نفسم بند اومد قلبم پر درد شد/ من بيتو ميميرم ميبيني دلگيرم / باز نمياي پيشم / نميتونم از فکرت درآم / ميدونم ميدوني تود هم نميتوني / بدن من بموني / نميتونم از فکرت درام / بعد تو ديگه هيچي خوب ني / همه بدن واسم هيچکي خوب ني / ميدونم تو هم پشيموني / کاش نميرفتي و کاش ميموندي/ حالم بده اين دنيا بده نيستي خونه طوفانيه عذابم نده / نميتونم از فکرت درآم / تو ازم دور شدي دستاتنم سرد شد / نفسم بند اومد قلبم پردرد شد / توازم دور شدي دستاتتم سرد شد/ نفسم بند اومد قلبم پر درد شد / بيا برگرد / تا ميام باز از تو دور شم / صدات ميپيچه باز تو گوشم / ميبينمت تو آغوشم/نميتونم از فکرت درآم / احساسي که من به تو دارم / همه وجودمو به تو دادم/ بدون تو من خراب حالم / نميتونم از فکرت درآم / تو ازم دور شدي دستاتتم سر شد/ نفسم بند اومد قلبم پردرد شد/.
کلا از اهنگ هاي تهي خوشم مياد مخصولا با من ميرقصي .تابستون . رويا . تا ازم دور شدي . دنيا ميچرخه دور سرم. هرچي جلوتر ميرفت آهنگها ش بهتر و قشنگتر ميشن
صداي عمه ام امد
عمه مهديه : صنم بيااا نهار
:چشم عمه جووون
رفتم اشپزخونه چه ميزي چينده بود 4مدل ظرف ژله (توت فرنگي ، موز، خيار، تمشک)ظرف برنج که روش هم سيب هاي ته چين طالايي، ظرف خورشت قيمه خوش رنگ، کيک شکلاتي ، فرني و سالاد ميزيکي
: دستت طلا عمه جووون
عمه مهديه : دست خودت طلا من که کاري نکردم
: من فقط مثلا برنج و خورشت رو درست کردم بقيه ي کارا رو خودت انجام دادي
بهم لبخند زد روي صندلي نشستم و مشغول خوردن شدم تو اين چند وقته مثل ادم غذا نخورده بوديم.
: عمه چه خوشمزه شده
romangram.com | @romangram_com