#الهه_غم
#الهه_غم_پارت_66
-به من دستور نده لعنتی.
شروع کردم به خندیدن گفتم:
-من به هر کی می خوام دستور می دم تو که عددی نیستی.
صدای پر حرصشو شنیدم.
-باشه لعنتی هر چی تو بگی فقط فرصت بده اون کاری رو که بهم گفتی رو انجام بدم بعد تو هم به قولت عمل کن اون دختره رو خلاص کن.
بدون اینکه چیزی بگم قطع کردم دلیلی نمی دیدم براش تعریف کنم می خوام چی کار کنم وقتی کارشو انجام داد منم این دختره رو می کشم.
فرزین رو خوب می شناختم ترسو تر از این چیزاس که بخواد خودش آدم بکشه.
بخاطر همین به من گفت منم که تا چیزی به نفعم نباشه انجام نمی دم کاری رو که بهش گفتم رو باید انجام بده.
لبخند شیطانی زدم بدمم نمی اومد یکم با این آرسام خان بازی کنم با اینکه فقط به اون پسره فرزین گفته بودم که بعد اینکه کارمو کرد دختره رو می کشم می ندازم جلو عمارت آرسام ولی چی کنم که عاشق بازی کردن با آدمام.
راجب آرسام هم تحقیق کردم فهمیدم که سرش تو کار خودشه اما وای به روزی که چیزی به خواستش نباشه اون طرفو نابود می کنه.
اما من هر کی نیستم مهند مستوفی سر دسته خلافکارا
آدم کشتن یکی از کارامه.
-مرادی.
-بله آقا؟
-از مهمونمون پذیرایی کن درضمن فیلم یادت نره.
-هر چی شما بگید.
از اتاق رفت بیرون خیلی دوست دارم ببینم قیافه آرسام بعد دیدن این فیلم چطوریه با صدا بلند خندیدم.
«آرسام »
معلوم نبود آنیما کجاست دختره احمق من دارم از احساساتم براش می گم بعد اون فرار می کنه.
اگه گیرش بیارم من می دونمو اون بلای سرش بیارم که.
در عمارت باز شد امید یکی از افرادم اومد تو رو کردم بهش.
-چی شد پیداش کردی؟
-نه قربان هر جا دنبالش گشتیم نشد پیداش کنیم انگار آب شده رفته زیر زمین خونه دوستشم زیر نظر گرفتیم اما چیز مشکوکی ندیدیم.
گلدون کنارمو پرتاب کردم که هزار تیکه شد اما خشمم کم نشد،لعنتی یعنی کجاست؟ کسی رو نداره که.
امید گفت:
-آقا این بسته رو یه پسر بچه پیش در بهم داد.
-پسر بچه!
-آره.
بسته رو گرفتم فلش توش بود دلم شور می زد.
romangram.com | @romangraam