#دزد_قلبم_پارت_95


در تایید حرفش با بدجنسی سری تکون دادم و گفتم:مشخصه

اینبار نوبت ما بود تا به اون بخندیم هومن با خنده گفت:تف کن شروین جان

شروین با حرص نگام کرد که دوباره بهش خندیدیم و اینبار خودشم همراهیمون کرد

-سلام

با صدای شکوفه همه به سمتش برگشتیم عههههه این ورپریده کی اومد نفهمیدم؟

شیدا به سمتش رفت و مثله من باهاش احوالپرسی کرد

نگام رفت سمت شروين با حیرت زل زده بود به شکوفه

نه تنها من بلکه هومن و شیدا و خود شکوفه هم داشتن بهش نگاه میکردن

هومن اومد جلوتر و گفت:شروین کجایی؟

شروین سری تکون داد و گفت:هیچی

و بعد خودشو به شکوفه معرفی کرد


romangram.com | @romangram_com