#دزد_قلبم_پارت_120

اخمی کردم و گفتم:به تو چه مامان بزرگ

شیدا خیلی بدش میاد بهش بگن مامان بزرگ تا اینو گفتم سریع جیغ زد:هوووووومن

خندیدم و سریع توت فرنگی برداشتم و در حالیکه که میرفتم بیرون گفتم:نوووش جووونت

نگاهی به شکوفه انداختم

انگار نه انگار

بیخیال داشت کارشو میکرد

اومدم بیرون و بعد نیم ساعت شیدا و شکوفه هم با کیک اومدن

کیک رو جلوی ارغوان گذاشتن و شمع روشو روشن کردن

21؟؟؟؟

با تعجب نگاهی بهش کردم

بهش نمیخورد

زیادی بیبی فیس بود

romangram.com | @romangram_com